مقر فرمانده ی شیطان
- نیتروجن : درود بر شیطان بلند مرتبه
- شیطان : درود بر تو نیترو . ..چه خبر شده است ؟
- نیتروجن :قربان باز این آدم و حوا تو چت روم پیداشون شد . . .چه دستور می فرمایید . .؟
- شیطان : ها ها ها . . . می خواهیم قدری سر به سرشان بگذاریم . .دیگه کیا هستند . .. ؟
- نیتروجن : قربان خیلی ها هستند . . غضنفر و قلمراد و اکبر آقا قزوینی و ...
- شیطان : محمد حسن چی . .؟ همون رشتیه ؟
نیتروجن : خیر قربان . . . ولی زنش و خواهر و مادرش هستند -
- شیطان : ولشون کن . .برو سراغ همون آدم و حوا
.
.
.(ادامه مطلب)
- نیتروجن : قربان هکشون کنم . .؟
- شیطان : حتما . .ولی بذار برای آخر کار ... فعلا بهشون نفوذ کن ببینیم چی دارن به هم می گن
- نیتروجن : اطاعت میشه قربان . .. آیدی آدم آندرانیک .و آیدی حوا هم آزیتا ست
اتاق چتی میان آزیتا و آندرانیک
- آزیتا : عزیزم یکم از خودت بگو . .. چی کار می کنی ؟
آندرانیک : زندگی ..البته اگه بذارن -
- آزیتا : خب تعریف کن . . خونه ی پدر مادرتون زندگی می کنید . .؟
- آندرانیک : نه جانم . .خونه و ماشین و موبایل و همه چی تکمیله . .غمت نباشه . .راستی اگه پایه ای بیا یه قرار بزاریم با ماشینم بریم بگردیم . .؟
- آزیتا : راستش دلم می خواد . . ولی نگران بنزینم .. جریان جیره بندی رو می گم
آندرانیک : غصه اش رو نخور . . . ****رو انداختم تو باکم . . ! غمت نباشه
- آزیتا : ببین اصرار نکن . .می ترسم بابام متوجه ی جریان بشه .. خطریه
- آندرانیک : خب بشه ..اونم میندازم بغل دست ***** .. گفتم که غمت نباشه ..شما فقظ اوکی رو بده ..باقیش با چاکرت
آزیتا : آخه . . . ........... .. . مزاحمتون میشم
آندرانیک : دیگه آخه نداره ... .جیگر تو بنزین منی . . اونم از نوع سوپرش . .روشنمون می کنی به مولا -
- آزیتا : یعنی منم می خوای بندازی تو باک . .
- آندرانیک : آی قربونت برم ... شما خودت صاب ماشینی . .جیگر
آندرانیک : خب می فرمودید . . .. . کجا دانشگاه قبول شدید به سلامتی . .؟
- آزیتا : دانشگاه امیر کبیر و صنعتی شریف رو همزمان قبول شده بودم ...ولی چون نفر دوم کنکور شده بودم ...گفتم بذارم سال بعد شرکت کنم تا نفر اول بشم
- آندرانیک : خیلی حیف شد .. می خواستم ازتون در رابطه با اوضای دانشگاه بپرسم ..شنیدم این بسیجی ها خیلی مزاحمت برای خانم ها ایجاد می کنن
- آزیتا : آخ نگو عزیزم...مگه فقط دانشگاست . .؟ اصلا نمی شه از شرشون تو خیابون هم را رفت . .هی میان آدم رو با زور سوار ماشین می کنن
- آندرانیک : تقصیر خودتونه دیگه .. ما این همه براتون بوق می زنیم سوار نمی شید ...خب اینا میان به زور سوارتون می کنن
- شیطان : نیترو می گم بیا ضایشون کنیم . . . به آدم بگو که طرفش همون حوا هست . . .زنیکه با هزاران سال سن ..خودش رو ?? ساله جا می زنه ..خجالت هم نمی کشه . ها ها ها
نیترو جن : اطاعت می شود قربان . . ..ولی می گم بهتره اجازه بدیم یکم بیشتر باهام چت کنن تا ضایع گیش چند برابر شه . . ما هم که داره خوشمون میاد -
- شیطان : راست می گی ..تفریح خوبیست .. مدتها بود اینقدر حال نکرده بودیم ..خدا پدر مادر این بیل گیتس پدر سوخته رو بیامرزه . . مادر مرده عجب اختراع توپی کرد . . راستی نیترو کار هک کردن مغز انسان به کجا رسید . .؟
- نیتروجن : قربان کار به خوبی پیش میره .. ما خطاها و ضعف های امنیتی و سیستماتیک زیادی رو در آن پیدا کردیم .. قربان اکثر پورت هاش بازه و ویروس کشش هم خیلی وقته آپدیت نشده ...حتی با برخی ورژن های جدید ویروس سرماخوردگی و آنفولانزا هم آسیب پذیر نشون می دهد . ..
- شیطان :عالیست ..منتظر شاهکار های دیگری ازت هستم .. جناب نیترو ...چند میلیون سوتی دیگر از خداوند بگیریم ...شرط را برده ایم
شیطان : ببین چه جیگرکی برای خودشون راه انداختن . . .نیترو شروع کن -
نیتروجن : اطاعت میشه قربان ...الآن منقلشون رو خیس می کنم . .-
- شیطان : صبر کن ...خودم می خوام این لطف بزرگ رو بهش بکنم و از جهل درش بیارم ..
شیطان : hi
آندرانیک : hi ...asl
شیطان : دختری ?? ساله . .دانشجو . . از شهرک غرب . .
آندرانیک : sorry . .i'm busy
شیطان : لوس نشو آدم ..من شیطان هستم ...تو اد لیستت یه نگاه بنداز -
آدم : آهان ..تویی شیطان . .؟ چیکار داری . .؟ ببین الآن واقعا سرم شلوغه ..بزار واسه بعد -
- شیطان : میدونم ...بوی جیگر کباب کردنتون تا اینجا هم میاد .. .
آدم : اه . .بازم سیستم رو هک کردی . .؟ بابا همین یه هفته پیش یه ویروس کش از جبرئیل خریدم
شیطان : آخه بنده ی خدا ...جبرئیل مگه کامپیوتر بلده ..؟ اون ویروس کشت هم بهت انداخته ..کپی رایتیه -
آدم : خب حالا چی کار داری . . فقط زود بگو که دستم خسته شد ..نمی تونم با دو نفر بچتم ...زود بگو برو مزاحم نشو
- شیطان : مزاحم خودتی . . غرض از مراحمت این بود که بهتون بفرماییم اون آزیتا جونتون . . حوا تشریف دارن ..
- آدم : برو بابا حال نداریم ... نمی خوای بگی یه سیب هم گاز بزن . .؟
شیطان : اینقدر اون جریان سیب رو جلو نکش ..گذشته ها گذشته ... اگه باور نمی کنی بهش بگو بهت ویس بده ..تا خودت از صداش بفهمی -
آدم : صبر کن -
- آندرانیک : آزیتا جون دستم خسته شد ..میشه با ویس بچتیم جیگر . .؟
آزیتا : چرا نمیشه عزیزم . . . .اینوایتت کردم تو کنفرانس رووم ..بیا منتظرم -
- آدم ویسش رو وصل می کنه
( کنفرانس چت )
آندرانیک : ? ? ? آزمایش میشه ..صدا میاد ..؟
آزیتا : آره عزیزم ..صدات میاد .. خب می گفتی
مقر فرماندهی شیطان
- شیطان : نیترو . .این چه وضشه . .؟ سوتی شد که . .صدای حوا که اینطوری نبود
- نیتروجن : قربان خودم هم جا خوردم ..الآن بررسی می کنم . . . .. ..................
....... بله قربان . . .فهمیدم ... اون حوا است قربان ....ولی از نرم افزار ...استفاده کرده
:: بازدید از این مطلب : 953
|
امتیاز مطلب : 508
|
تعداد امتیازدهندگان : 147
|
مجموع امتیاز : 147